انتظار ما برای نی نی دار شدن  انتظار ما برای نی نی دار شدن ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
یکی شدن ما دو تا یکی شدن ما دو تا ، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

روزهای انتظار

25 روز تا 25 سالگی !

1393/3/1 15:17
نویسنده : منتظر لطف خدا
1,776 بازدید
اشتراک گذاری

این روزا حسابی داره زود می گذره و منم دیگه خیلی وقت ندارم برای آماده کردن پایان نامه ! تا 21 خرداد فقط 20 روز مونده و من هر روزی که می گذره استرسم بیشتر میشه ... استاد راهنمام هم خیلی خوب باهام همکاری نمی کنه و بعضی وقتا هم یه مقدار سخت گیری های به نظر من بیخودی می کنه!!

خلاصه که نمیدونم دیگه چی پیش بیاد .. شما هم برام دعا کنید . یه معذرت خواهی به همه ی دوستای گلی که تو لینک وبلاگم و دوستای عزیزی که بهم سر میزنن و برام کامنت میذارن بدهکارم ! آخه واقعا فرصت نمی کنم بهتون سر بزنم .... اما قول میدم وقتی پایان نامه رو دادم به خونه های تک تکتون سر بزنم ... خیلی وقته خبر ندارم کیا ستاره دار شدن !

همونطور که از عنوان پست هم پیداست من دارم به پایان 25 سالگی نزدیک می شم (26 خرداد) و هنوززززززززززززز هم در انتظار ........

روزایی که برای زندگیم برنامه ریزی می کردم و همه چیزم حساب شده بود فکر میکردم وقتی 25 سالم تموم بشه حتما یه نی نی یکی دو ماهه تو بغلمه ! اما زمونه همیشه اونجوری که آدم فکر می کنه بر وفق مرداد نیست ... روز دوشنبه همسری بعد از دو ماه ، دوباره رفت آزمایش داد و روز بعد که جوابش رو گرفت ، شبش وقت دکتر داشت یعنی سه شنبه شب . 

قبل از اینکه بیاد خونه بهش زنگ زدم و پرسیدم جواب آزمایش چطور بود؟ با ناراحتی بهم گفت که اسپرم ها افت کردن  و دوباره به حالت اول برگشتن ... باورش برام خیلی سخت بود

وقتی اومد خونه سعی کردم اصلا ناراحت نباشم ... دلداریش دادم و گفتم خدا خواسته ... گفتم باید راضی باشیم به رضای خودش ... بالاخره میشه ... باید صبور بود . گفتم بعد از دادن پایان نامه میرم آی یو آی می کنم

همسری خیلی خودش رو کنترل کرد که اشک نریزه جلوی من ... اما داغووووووون بود

با دیدن اینکه من آرومم ، اونم آروم شد ... گفت هرچی دارو باشه هرچی دوای گیاهی وغیر گیاهی باشه می خورم تا نتیجه بگیریم ...

خلاصه که اون شب ، هردومون خیلی ناراحت بودیم . اما اون از من پنهون می کرد و من از اون ....

آخه منطقی نبود . اسپرمها از smi 74 رسیده بودن به 26 !

تحرکشون نصف آزمایش قبلی بود ... درست مثل آزمایش دوم و سومی که همسری بعد از عملش داده بود .... و اینکه می دیدیم با وجود مصرف این همه دارو ، باز هم برگشتیم سر خونه ی اول خیلی ناامید کننده بود .

شب که همسری رفت دکتر تا وقتی که اومد خونه من هیچ تماسی باهاش نگرفتم ... وانمود می کردم برام مهم نیست . شب که اومد خونه خودش برام گفت که دکترش گفته این آزمایش با توجه به پارامترهایی که من دارم می بینم به احتمال نود و نه درصد اشتباه شده !

و اضافه کرده بود که منظورم این نیست که لزوما اسپرم ها در وضعیت خوبی هستن چون اسپرم اینقدر افت و خیز می کنه تا به یه وضعیت ثابت برسه اما با توجه به اطلاعاتم می گم که این آزمایش حتما اشتباه شده یا نمونه دیر به آزمایشگاه برده شده توسط خود مسئولین آزمایشگاه و .....

خلاصه دارو نداده بود و گفته بود که شما باید دوباره آزمایش بدید تا من ببینم و بعد دارو بدم . اینا رو که همسری گفت دوباره یه نقطه ی امید تو دلم روشن شد .. خودشم خیلی حالش بهتر بود ... و امیدوار به اینکه شاید آزمایش بعدی اینجوری نباشه .

تو دلم همش دعا می کردم که خدا امیدمون رو ناامید نکنه ....

قراره شنبه همسری دوباره بره آزمایش بده و یکشنبه هم بره دکتر انشالله . شما هم با دلای پاکتون برامون دعا کنید که همه چی خوب پیش بره . به خاطر آزمایش همسری این ماه مجبوریم که از شب دوازدهم، اقدام داشته باشیم ... یعنی روز هشتم و دهم خبری نیست !!!

21خرداد یعنی دقیقا همون روزی که ارائه دارم برای پایان نامه ، موعد پری بعدیم هم هست ! همش دعا می کنم که دیگه اونروز پری سراغم نیاد و منم مامان شده باشم .

از روز یکشنبه دو تا عضو جدید ، مهمون خانواده ی دو نفری مون شدن ! دو تا جوجه اردک که اسمشونو همسری گذاشته پت و مت !

خونه ی مادر همسری بودن و صاحب هم نداشتن و از خداشون بود که یکی ببردشون ! منم دلم براشون سوخت و آوردیمشون خونه .

اما از اون روز حسابی همه جا رو کثیف کردن و بوشون هم خونه رو برداشته ! منم که وقت سرخاروندن ندارم به همسری گفتم تو رو خدا اینا رو ببر ، پشیمون شدم .........

آخه خونه ی آپارتمانی اصلا شرایط نگهداری همچین موجوداتی رو نداره .

خلاصه که این دو تا هم این چند روز بچه های ما شده بودن و همسری هروقت زنگ می زد میگفت بچه ها چطورن و کجان و .......؟ چشمک

دوستای گلم از همیشه بیشتر محتاج دعاتون هستیم ...

دعا کنید که توی پست بعدی خوش خبر باشم ...

همتون رو خیلی دوست دارم ...

بوسبوسبوس

 

پسندها (4)

نظرات (15)

سعیده
2 خرداد 93 13:59
سلام عزیزم آدرس وبلاگم عوض شد . artin رو پاک کن و nafas رو بذار
منتظر لطف خدا
پاسخ
سلام عزیزم حتما
سعیده
2 خرداد 93 14:02
عزیزم حکمت کارای خدارو گاهی ما متوجه نمیشیم شاید خدا میخواد شما پایان نامه ات تموم بشه از استرس درس راحت بشی بعد نینی بیاد تو دلت امید و یقین داشته باش روزی که اوضاع روبراهه نینی حتما میپره تو دل شما
منتظر لطف خدا
پاسخ
ممنونم عزیزم ... انشالله انشالله همه ی منتظرا زودتر نتیجه بگیرن مرسی از دلگرمیت
فرزند صالح
2 خرداد 93 17:49
عزیزم خسته نباشی درکت میکنم پایان نامه نوشتن واقعا کار طاقت فرساییه، ایشالا که خوب دفاع میکنی و راحت میشی... ماهم همچنان چشم انتظاریم، ایشالا زودتر جفتمون نتیجه بگیریم. برای ماها که تو اقدامیم پرنده و کلا حیوون داشتن تو خونه خوب نیست، چون یه سری میکروب و بیماری دارن که ممکنه اگر باردار بشیم رو جنین اثر بذاره.
منتظر لطف خدا
پاسخ
ممنونم عزیزم . آره واقعا انشالله ... اون اردک ها رو خیلی وقت پیش دادیم به یکی دیگه .... فقط 5 روز مهمونمون بودن
ایدا
3 خرداد 93 7:58
ایشالله که خیره خانمی!! نگران نباش!! شما فعلا پایان نامه رو با خیال راحت تمام کن .بقیه چیز ها رو به خدا واگذار کن که فقط کار خودشه!!!
منتظر لطف خدا
پاسخ
ممنونم عزیزم .... انشاله خودش همه رو به حق این ماه عزیز حاجت روا کنه
مامان
3 خرداد 93 12:07
عزیزم ان شاالله که پایان نامت به خوبی پیش بره
منتظر لطف خدا
پاسخ
مممنونم از لطفت عزیزم
فاطمه ع
4 خرداد 93 8:33
انشاا.. که مشکلی پیش نمیاد گلم و امیدوارم همیشه موفق باشید
منتظر لطف خدا
پاسخ
مرسی عزیزم ...
مامان سمیه
4 خرداد 93 9:15
عزیزم امیدت از دست نده.
منتظر لطف خدا
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان نفس طلایی
4 خرداد 93 12:03
سلام دوستم نگو از پایان نامه که دلم خونه منم باید تا 19 ام تعین داور شم هنوز دو فصلم و اصلاح فصلای قبلی ام مونده ... مخم داره سوت می کشه ... انشالله ازمایش بعدی دلت و روشن می کنه .. توکل بر خدا ... چه جوجوهای نازی
منتظر لطف خدا
پاسخ
سلام .... انشالله همیشه موفق باشی عزیزم .. ممنونم
بنت الزهرا
6 خرداد 93 11:38
یا رازق الطفل الصغیر با عرض سلام خدمت همه ی دوستان عزیزم ماه رجب مبارک چند وقتی هست که در نی نی سایت ، دنبال دوستانی میگردم که باهم این دوران بارداری رو به بهترین شکل طی کنیم اما برای عضویت در سایت باید شماره موبایل بدیم و من قبول نکردم ضمنا جمع مذهبی که میخواستم پیدا نکردم برای همین تصمیم گرفتم به مناسبت میلاد امام جواد علیه السلام یک وبلاگ آماده کنم و با دوستان آسمانی راحت اونجا باهم صحبت کنیم و از اطلاعات و تجربیات هم استفاده کنم این وبلاگ به منظور بالا بردن اطلاعات فرزند پروری اسلامی ایجاد شده تا به فرموده رهبر عزیزمون فرزندان صالح و سربازان مفیدی برای امام زمان تربیت کنیم سعی میکنم مطالب مفیدی که پیدا میکنم و یا شما دوستان معرفی میکنید ثبت کنم تا همه از اونها استفاده ببریم www.farzande-saleh.blogfa.com و من الله التوفیق
منتظر لطف خدا
پاسخ
سلام در اولین فرصت حتما از وبسایت پربارتون دیدن میکنم ... ممنونم
سکوت
7 خرداد 93 1:05
سلام عزیزم.آدرس وبم عوض شده
منتظر لطف خدا
پاسخ
سلام ممنونم که اطلاع دادی عزیزم
رزا
9 خرداد 93 22:17
3 خرداد تولد عشقمون امام زمانه ، آرزوکن و ۵ صلوات بفرست ، هدیه کن به آقامون و این پیام رو به 5 نفر بفرست تا میلیون ها صلوات نثار آقامون بشه ، آخرین حلقه نباش هزینش فقط کپی هست ، عوضش تا روز تولدش بهت کادو میده ، بسم الله نیت کن , التماس دعا
مامان
10 خرداد 93 14:40
شعبان و شد و پیک عشق از راه آمد عطر نفس بقية الله آمد با جلوه سجاد، ابوالفضل و حسين يك ماه و سه خورشيد در اين ماه آمد حلول ماه شعبان و فرخنده ایام اعیاد شعبانیه مبارک.دوستم برای سلامتی و ظهر امام زمان 14 تا صلوات بفرست
منتظر لطف خدا
پاسخ
ممنونم ... اعیاد شعبانیه بر شما هم مبارک
فاطمه ع
12 خرداد 93 22:49
مامان
13 خرداد 93 8:53
سلام دوست عزیزم . صبح زیبایت بخیر و شادی . خوبی خانومی؟طوفان دیروز را چگونه گذراندید ؟جواب این پست را در وبلاگ خودم میدی عزیزم؟میخوام ببینم دوستان طوفان را چگونه گذراندند؟
منتظر لطف خدا
پاسخ
سلام عزیزم . ممنونم ... ما توی شهرمون طوفانی نداشتیم خوشبختانه
مامانی
17 خرداد 93 9:46
سلام عزیزم.دعوت شدید به امری خدا پسندانه تشریف بیارید.منتظرتونم
منتظر لطف خدا
پاسخ
سلام عزیزم حتما میام