انتظار ما برای نی نی دار شدن  انتظار ما برای نی نی دار شدن ، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره
یکی شدن ما دو تا یکی شدن ما دو تا ، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه سن داره

روزهای انتظار

7 روز گذشت

سلام دوستان  الان درست 7 روز از انتقال فرشته کوچولوها میگذره  هفته پیش همین روز ، ساعت نه و بیست و یک دقیقه صبح ، 4 تا فرشته کوچولو رو انتقال دادن . بعد از اینکه تموم شد دستمو گذاشتم روی دلم و باهاشون حرف زدم و ازشون خواستم بمونن برام ...  متاسفانه خیلی از این تخت به اون تختمون کردن تا بالاخره رفتیم روی تخت اتاقی که باید توش می موندیم . تا ساعت 1 نگهمون داشتن و بعد گفتن بریم  سه تا خانم دیگه غیر از من تو اتاق بودن که یکیشیون تخمک کشی داشت و دو تا انتقال  اولی ، یک جنین داشت و همونو براش انتقال داده بودن و دومی دو تا انتقال داده بودن و دو تای دیگه فریز داشت  ولی من بیشتر از همه بودم .... 4 تا&nb...
25 آبان 1394

فردا فرشته های یخی میان تو دل مامانشون

سلام دوستای خوبم  بالاخره روز موعود نزدیک شد و فردا صبح میخوام برم برای انتقال فرشته کوچولوهام  هنوز نمیدونم چند تا برام انتقال میدن اما همون فردا بهم میگن  و 14 روز بعدش هم معلوم میشه که آزمایش مثبته یا نه .  راضیم به رضای خدا ... مثل همیشه ازتون میخوام برام دعا کنید  از شست و شوی قبل انتقال و آمپول پروژسترون هم که می زنن می ترسم ....     ولی دیگه هرچی که باشه باید تحمل کرد به امید اینکه نی نی یا نی نی ها بیان و برای همیشه بمونن برامون . بعد از انتقال چند روزی باید استراحت تقریبا مطلق داشته باشم و بعدش استراحت نسبی دعا کنید همه چی خوب پیش بره  دوستون دارم    ...
17 آبان 1394

پاییز بهاری !

سلام دوباره به همه ی دوستای عزیز و مهربونم . تو این یک ماه که پست نذاشتم خبر خاصی نبود و من در انتظار سی شهریور بودم که دوباره برم مرکز نوین و ویزیت بشم و ببینم چی بهم میگن و چیکار باید بکنم  سی ام ، رفتم و فقط بهم قرص دادن و گفتن این بار که پریود شدی ال دی مصرف کن تا وقتی قرص هات تموم بشه و یه سری قرص دیگه هم دادن و گفتن که اونها رو هم پریود بعدیت بخور . یعنی دومین بار که تو  اواخر مهر احتمالا میشه  و بعد روز سیزدهم پری ، بیا برای سونو  اگه وضعیتت خوب باشه ، پنج شش روز بعد ، یعنی روز هجدهم یا نوزدهم سیکل ، برات انتقال میدیم جنین ها رو  من امروز روز پنجم پری م هست و از امشب باید ال دی مصرف کنم  ای...
5 مهر 1394

روزهایی از جنس انتظار و امید

سلام عزیزای دلم  ببخشید که منتظرتون گذاشتم ... دیگه چه میشه کرد زندگیه .. هزار جور مشغله برای ادم درست میکنه  دوستای خوبم ، من همونطور که می دونید 17 مرداد ، آمپول هامو شروع کردم و روز 28 مرداد عمل پانکچر ( تخمک کشی ) داشتم. عمل سختی نبود . 10 دقیقه بیهوشی داشت اونطوری که می گفتن و درد زیادی بعدش نداشتم خدا رو شکر  فقط کمی خونریزی و شب اول کمی درد زیر دل اما همه ی کارهامو میکردم و راه میرفتم و خم میشدم و اصلا برام مسیله ای نبود . روز دوم خونریزیم قطع شد ولی گردن درد داشتم که ظاهرا مربوط به همون پانکچر بود و روز سوم کمر درد  اما از روز بعدش خوب شدم  فقط چیزی که بود این ماه 11 روز ، زودتر پری اومد سرا...
5 شهريور 1394

شروع سیکل آی وی اف

سلام دوستای گلم  امیدوارم تاخیر منو ببخشید  بعد از ماه رمضون کمی درگیر بودم و بعدش هم رفتیم مسافرت و دیگه الان تونستم بیام و یه سری بزنم . ممنونم که نظرات دلگرم کننده میذارین .. بات خوندنشون کلی انرژی میگیرم حتی اگه یک دونه باشه  جونم براتون بگه من امروز صبح دیگه رسما وارد سیکل آی وی اف شدم  امروز ساعت 8 صبح رفتم و اولین امپول هام رو زدم  سه تا فوستیمون دور ناف  البته دو تا پودرش با یک آب قاطی میشد و دو بار سوزن خوردم . دردش کم بود . خدا کنه امپول های دیگه هم در همین حد باشه  هرچند دیگه هر دردی هم باشه با امید رسیدن به بچه قابل تحمله  شاعر میگه عشق تو می کشاندم "شهر به ش...
17 مرداد 1394

قدم اول

سلام دوستان عزیزم  عیدتون مبارک ! ( ببخشید با تاخیر ! ) امیدوارم که طاعات و عباداتتون مورد قبول پروردگار ، قرار گرفته باشه و دعاهای همگیتون مستجاب شه و تو این شبهای قدر تقدیری عالی براتون رقم خورده باشه. الهی آمین همونطور که از بالای صفحه ی  وبلاگ پیداست امروز ششمین سالگرد عقد من و همسری هست... توی همچین روزی بود که تو حرم امام رضا (ع) به عقد هم دراومدیم و عید مبعث هم بود و البته یک سال بعدش رفتیم زیر یه سقف . یادش به خیر که چقدر زود گذشت ...  چه خوبه ماها بعضی چیزا رو نمیدونیم . مثلا روزی که داشتیم عقد میکردیم اگه بهم میگفتن 6 سال بعد توی همچین روزی تو چه موقعیتی هستم قطعا نمی تونستم همچین چیزی رو هضم ک...
29 تير 1394

روزهای بیم و امید

سلام به دوستای خوبم . ممنونم از همتون به خاظر پیامهای دلگرم کننده تون  امیدوارم که تو این شبهای پر عظمت ، من حقیر رو هم از دعای خیرتون فراموش نکرده باشید ... و امیدوارم دعاهاتون مستجاب شه و صاحب این شبها خودش نظری کنه و همه ی منتظرا ، از انتظار دربیان ان شاالله  جونم براتون بگه ، تو اون چند روز بعد از گذاشتن پست اخر فکرامو کردم و به این نتیجه رسیدم که لاپاراسکوپی نکنم . هم به دلیل هزینه نسبتا بالایی که داشت و هم اینکه می دیدم بعضی از دوستان رو که بعد از لاپارا باز هم در نهایت مجبور به ای وی اف شدن.خصوصا اینکه وضعیت اسپرم های همسری هم چندان راضی کننده نیست . مامانم جایی زنگ زدن و برام استخاره گرفتن و نیتشون اینجوری بود که :...
20 تير 1394

توی این ماه عزیز خیلی محتاج دعاتونم دوستان

رمضان مبارک ... ماه رمضون همیشه یه حس خیلی خاص به من میده ... همیشه چند ماه مونده به ماه رمضون خیلی دلتنگش میشم و دلتنگ حال و هوای خوبش .. و میگم کاش ماه رمضون زودتر بیاد . چون حال دلمون توی ماه رمضون خیلی بهتره  خیلی به خدا نزدیک میشیم و خیلی از گناه دور ... دلمون خیلی سبک میشه  کاش میشد همه ی ماهها ، حال دلمون مثل ماه رمضون باشه  الهی که خدای مهربون خودش تو این ماه به همه ی دلای شکسته نظر کنه . حاجت همه ی منتظرا رو بده  دل من که خیلی گرفته ...... این روزا مشکل پشت مشکل برامون میاد  روحیه خوبی ندارم..حوصله ی خودمم ندارم یه چند وقت پیش همسری به خاطر یه سری علائم مثل تکرر ادرار،پرنوشی،کاهش وزن و ....
28 خرداد 1394

عکس یادگاری

سلام به دوستای خوب و ماهم ..  امیدوارم تو این مدتی که نمیومدم و کمتر سر میزدم خیلیا مامان شده باشن.ان شاالله  خیلی وقت پیش قصد کرده بودم بیام و پست بذارم اما از 27 اردیبهشت که کلاس آموزش رانندگی ثبت نام کردم وقتم با اون خیلی پر شد و دیگه یع ذغذغه ای پیدا کرده بودم.البته هنوزم تموم نشده و دارم آموزش های عملی رو میگذرونم  آیین نامه مقدماتی قبول شدم.. مونده توشهری مقدماتی و آیین نامه اصلی و توشهری اصلی برام دعا کنید اونا رو هم زودی قبول شم و خیلی طولانی نشه  اما بگم از روند درمانمون  همسری که همچنان داره داروهاش رو ادامه میده و چیزی نمونده داروهاش تموم شه و دوباره آزمایش و دکتر ! منم که تو پست قبل گ...
18 خرداد 1394