دردم از یار است و درمان نیز هم
١٧ دی ماه برای نشون دادن آخرین آزمایش همسری به دکتر خودم ( متخصص زنان و نازایی ) رفتم پیشش . بعد از دیدن آزمایشات ابرویی بالا انداخت و گفت : این آزمایشات که تغییر چندانی نکرده !
گفتم . درسته
گفت : به نظر من بهتره بیای آی یو آی کنی !!
توی دلم گفتم بالاخره چیزی که می ترسیدم بهم بگن رو گفتن ... نفس عمیقی کشیدم .
تا یکی دو روز قبلش،حتی نمیدونستم فرق بین آی یو آی و آی وی اف دقیقا چیه ..... توی افکار خودم بودم که دکتر گفت : می دونی آی یو آی چیه ؟؟ گفتم تا حدودی میدونم .
بعد یه کم برام در موردش توضیح داد . گفتم : یعنی کی بیام ؟؟آخه دکتر برای دو ماه آینده به همسرم دارو داده .
گفت : همسرت این دوماه ، داروهاشو مصرف کنه . شاید معجزه شد و طبیعی باردار شدی . اما اگه نشدی توی اولین روز پریود بیا اینجا تا برات یه سری دارو بنویسم بخوری .
بعد بیشتر توضیح داد که : این مشکل معمولا اگه بخواد بعد از عمل با دارو حل بشه ، باید تا 6 ماه برطرف شه و اگه برطرف نشه شاید زیاد امیدی نباشه که بعد از 6 ماه روند رو به رشدی داشته باشه . یعنی معمولا دوباره افت می کنه و برمی گرده سر جای اولش !
این حرف رو اولین بار بود می شنیدم . برام عجیب بود . آخه چرا باید برگرده سر جای اول ؟؟؟ پس این همه دارو و درمان و عمل برای چیه ؟ منظورش این بود که اگه آی یو آی نکنم و بذارم زمان بگذره دیگه اسپرم ها حتی برای آی یو آی هم به اندازه کافی مناسب نیستن ؟؟
بهش گفتم : دکتر همسرم گفته روش آی یو آی تقریبا منسوخ شده و گفته نمیدونم چرا بعضی جاها هنوزم این کارو انجام میدن !
دکترم گفت : آقای دکتر با توجه به آزمایش شما چنین حرفی زدن ! وگرنه آی یو آی هنوزم خیلی انجام میشه
مریضی که نوبت داشت و توی اتاق بود یه دختر جوون بود که نشسته بود تا من آزمایشم رو نشون بدم و بعد با خانوم دکتر صحبت کنه . همینجوری که من با دکتر حرف میزدم اونم گوش می داد و بعد از اینکه من این حرف رو زدم ، گفت : الان یکی از دوستای من با روش آی یو آی باردار شده !
گفتم : جدا ؟؟ یعنی موفقیت آمیز بوده ؟؟
خانوم دکتر برگشت و گفت : اینقدر که تو ناامیدی ! خب معلومه شاید نتیجه نگیری ...!
منم با یه خنده که فقط از یه ادم سرخوش برمیاد جوابش رو دادم !
ظاهرم اصلا نشون نمیداد توی دلم چه غوغاییه ! لابد خانوم دکتر گفته : عجب شاده این مریض ! کاش همه ی مریضا اینجوری باشن !!
با یه عالمه سوال از مطب اومدم بیرون . آخه همونجوری هم که چند تا سوال پرسیدم دکتر یه ذره شاکی شد و گفت : یه آزمایش آوردی و کلی وقت مریض منو گرفتی ! (چون برای آزمایش نشون دادن ویزیت نمی گیره )
وقتی اومدم بیرون ، همسری پرسید چی شد و وقتی بهش گفتم یه کم جا خورد !
گفت : فکر می کنم برای اینکه بخوایم به این روشها فکر کنیم یه کم زود باشه ! (آخه ما تازه آبان ماه اقدام کرده بودیم (به طور جدی) و اون موقع فقط دو ماه گذشته بود )
گفت : بذاریم یک سال بگذره بعد اگر نشد بریم سراغ این روشها .
گفتم : نمیدونم .... هم صبرم کمه و دلم میخواد زودتر از این بلاتکلیفی نجات پیدا کنیم و هم دلم می خواد طبیعی باردار شم و یه کم می ترسم از این کارها .
گفتم دوست ندارم بشینیم و یک سال دست روی دست بذاریم و هیچ کاری نکنیم .
گفت : کی گفته هیچ کاری نمی کنیم ؟ من که دارم دارو می خورم . اگه جواب نگرفتیم داروهای گیاهی رو هم امتحان می کنیم . هر کاری که بگن خوبه انجام می دیم ..
با این حرفا دوباره یه کم امیدوار شدم . اما حس می کردم اگه تو این دو ماه به قول خانوم دکتر معجزه ای رخ نده و باردار نشم دوباره امیدم رو از دست میدم و یا شاید حاضر به آی یو آی هم بشم و بعد هم بقیه ی روشها !!
وسط همه ی این فکر و خیال ها "دندون درد" هم بد دردیه ! مدتی بود که دندونم خیلی درد میکرد . رفتم دکتر (پیش عموی خودم) که دندونپزشک هستن . یکی نیاز به عصب کشی داشت که تموم شد (البته 8 دی ، نه الان !) ولی مشکل اصلی دندون های عقل بود . اونم 4 تا دندون که بی دعوت از توی این لثه ها اومدن بیرون و مهمون دهنم شدن و حسابی اذیتم کردن ..البته الان یه دوسالی میشه که در حال رشدن .بالاخره از صدقه سری بچمون که معلوم نیست کی میخواد بیاد تو دل مامانش و به خاطر اینکه میگن تا قبل از بارداری دهان باید اساسی سرویس بشه ، حاضر شدم فقط یکیش رو جراحی کنم ! 24 دی دندون عقل سمت راست پایین رو که یه کم هم پوسیدگی داشت از جا در آوردن و بعد هم بخیه و .... تا یک هفته که ورم داشت و حالا هم که داره میشه دوهفته تازه یه کم به حالت طبیعی برگشته . فردا میخوام برم بخیه هاش رو بکشم و دندون عصب کشی شده و پر شده هم نیاز به ترمیم داره ...!
این دندون ها هم چقدر دردسر سازن ..البته خدا رو شکر که هستن و بی دندون نیستیم .هنوز بقیه ی دندونهای عقلم هر وقت که دلشون می خواد درد می گیرن و من مرددم که جراحی کنم یا نه ... اگر تجربه ای دارید ممنون میشم راهنمایی کنید مهربونها .
***نمیدونم چه روزهایی در آینده برامون رقم می خوره . نمیدونم سرنوشت این انتظار به کجا ختم میشه . فقط این روزا سعی می کنم خودمو با دعاهای مختلف آروم کنم . یه کتاب از مامان همسری گرفتم به اسم "کلیدهای نجات" ، چند تا دعای مخصوص برای باردار شدن توش نوشته .(فکر می کنم اکثرتون این دعاها رو دیده باشین . اما اگه ندیدین وخواستین ، بگین تا براتون بذارم )
یکی از اون دعاها خوندن 41 بار سوره ی حمد بین نماز نافله و نماز صبح به مدت 40 روزه . با اینکه خیلی برام سخت بود و معمولا شبها دیر خوابم می بره و نماز صبح رو شاید به زور بیدار شم و بخونم اما چند روزیه که شروع کردم . توی این بین هرجا دعای دیگه ای هم می بینم که موثره می خونم .
و البته باز هم صلاحم رو از خدا می خوام و می گم اگر صلاح در اینه،انتظارمون رو به پایان برسون .***
***برای همه ی دلای منتظر دعا می کنم ..... انشالله خدا همه شون رو مورد لطف و رحمت خودش قرار بده .. شما هم دعام کنید دوستای خوب و مهربونم .***